Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-20@10:56:12 GMT

دولت سیزدهم مناسبات منطقه‌ای را متحول کرد

تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۳۳۹۷۰

روزنامه ایران: پیرو اجرای سیاست همسایگی در دولت سیزدهم، دور جدیدی از رایزنی‌های سیاسی مقامات کشورمان با مقام‌های کشورهای منطقه آغاز شده است. سفر اخیر علی باقری، معاون سیاسی وزارت امور خارجه به قطر، هند و روسیه در همین چهارچوب ارزیابی می‌شود. پیامدهای امیدبخش این تحول در مدت زمان تنها یک سال از عمر دولت سیزدهم در قرار گرفتن ریل سیاست خارجی در مسیر تحقق منافع سیاسی و اقتصادی کشور پدیدار شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مصطفی مصلح‌زاده، استاد دانشگاه و سفیر اسبق کشورمان در اردن در گفت‌و‌گو با «ایران» به بررسی ابعاد سیاست جدید منطقه‌ای پرداخته است.
***

مقام‌های دیپلماسی کشور در راستای به اجرا درآوردن اهداف تعیین‌شده در سیاست منطقه‌ای دولت سیزدهم، رایزنی‌های سیاسی و اقتصادی خود را با قریب به اتفاق کشورهای دور و نزدیک در دستور کار قرار داده‌اند. تحولات حاکم بر منطقه را برای به‌کارگیری ایران از ظرفیت‌های مغفول جهت تحقق اهداف سیاسی و اقتصادی‌‌اش چگونه می‌بینید؟
برای تحلیل تحولات جاری در غرب آسیا طرح چند مقدمه ضروری است تا پس از آن دریابیم  دیپلماسی منطقه‌ای ایران در بطن چه تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی در حال وقوع است؛ نکته نخست به تغییراتی بازمی‌گردد که در صحنه بین‌الملل رخ می‌دهد. اینک در روابط بین‌الملل یک موازنه قدرت رخ داده و جهان در حال طی کردن یک دوره‌ گذار است؛ دوره‌ گذار از یک دوره تک‌قطبی به سیستمی که هنوز چشم‌انداز روشنی برای آن پیش‌بینی نمی‌شود. نکته دوم، شرایط اقتصادی حاکم بر عرصه بین‌الملل است که تقریباً یک دوره بی‌سابقه محسوب می‌شود. اگر نقطه آغاز این بحران رکود اقتصادی سال 2008 باشد، در ادامه به بحران کرونا و سپس بحران جاری انرژی می‌رسد که در نتیجه وقوع جنگ اوکراین شکل گرفت؛ چنانکه شرایط اقتصادی جامعه بین‌الملل را حتی در بین 8 کشور صنعتی به اوج بحران رسانده است. این بحران انرژی خود به یک بحران اقتصادی تبدیل می‌شود که یک رکود تورمی را رقم می‌زند. نکته سوم که به دو مقدمه اول و دوم مربوط است، افول ابرقدرتی به نام امریکا است. دیگر هیچ نظریه‌پردازی حتی خوشبین‌ترین آنها از جمله «فوکویاما» نه‌ تنها به آینده هژمون امریکا خوشبین نیست بلکه چشم‌انداز تیره‌ای را پیرامون افول قدرت جهانی این دولت پیش‌بینی می‌کند. چنین دیدگاهی در نظرات «ریچارد هاس» و همچنین مقامات دولتی امریکا از جمله رئیس ستاد مشترک ارتش آن نیز منعکس شده که دومی به صراحت معترف شده است امریکا دیگر بر منطقه غرب آسیا به‌عنوان مهم‌ترین منطقه نفتی جهان سلطه ندارد و در همین زمینه به قدرت ایران هم اشاره می‌کند. برای نمونه امریکا در دوره دونالد ترامپ که یکی از رؤسای قدرتمند امریکا به شمار می‌رفت، به هیچ یک از اهداف خود نرسید. او در پرونده ایران، کره‌شمالی و پروژه ابراهیم با شکست روبه‌رو شد تا این واقعیت معلوم شود امریکا دیگر توان این را که یک ابرقدرت در جهان باشد، ندارد. از این مقدمات به بحث منطقه می‌رسم. اگر منطقه را در سطحی بزرگ‌تر در نظر بگیریم که خاورمیانه و آسیا را شامل می‌شود، سه جنگ در حال وقوع است؛ جنگ اوکراین، یمن و سوریه که هنوز به پایان نرسیده است. خاورمیانه به‌عنوان حیات استراتژیک کشورهای جهان و تلاقی منافع آنها به‌ شمار می‌آید. در این میان امریکا و اروپا در دو جنگ اوکراین و یمن نقش مستقیم دارند. امریکا در جنگ سوریه هم نقش مستقیم داشته و حتی استقرار نظامی در این کشور دارد. بنابراین ایران در منطقه‌ای نقش‌آفرینی می‌کند که بحرانی‌ترین منطقه جهان به‌ شمار می‌آید و اتفاقاً به دو جنگ سوریه و یمن نیز مرتبط است.

زیر سایه این بحران‌های نظامی، نقش ایران در معادلات منطقه‌ای بازیگران غربی چگونه ارزیابی می‌شود؟
درباره اهمیت نقش منطقه‌ای ایران حتی اگر نخواهیم به سند امنیت استراتژیک امریکا رجوع کنیم که در آن، یکی از سه قدرت مقابل امریکا بویژه در غرب آسیا را ایران ذکر می‌کند، واقعیت غیرقابل انکار ماهیت قدرت کشورمان مورد توجه قرار می‌گیرد؛ واقعیتی که همه دولت‌های منطقه به‌ خوبی متوجه آن هستند؛ چنانکه دریافته‌اند حداقل طی 12 سال اخیر تحولات منطقه زیر سایه نقش‌آفرینی ایران به شکلی پیش رفته که نتوانسته است منافع بلوک مقاومت را زیر سؤال ببرد. کشورها این واقعیت را از آنجایی دریافتند که ایران مانع از سقوط سوریه به‌عنوان یکی از اعضای جبهه مقاومت شد؛ همچنان‌ که مانع تضعیف لبنان و حزب‌الله به‌عنوان یکی از اعضای این جبهه شد. این امر درباره غزه هم صدق می‌کند. درباره سوریه، روسیه نیز کمک‌رسان بود اما در مجموع تنها قدرتی که مانع شد پروژه ناتو پیش برود، ایران بود.  هم‌اکنون این را همه فهمیده‌اند که چنین قدرتی در منطقه وجود دارد و هیچ استراتژیستی تردید ندارد که ایران یکی از مهم‌ترین نقش‌ها را در تعیین سیاست در منطقه غرب آسیا دارد.

چرا سطح مناسبات ایران در عرصه اقتصادی و حوزه‌های دیگر که خود از مؤلفه‌های تعیین‌کننده قدرت در منطقه به شمار می‌آیند، هم سطح این نقش منحصر به فرد در زمینه تعیین استراتژی‌های سیاسی نیست؟
بله؛ متأسفانه ایران در حالی که به همه نشان داد چه نقش مهمی در فرایند تحولات استراتژیک منطقه دارد ولی در بخش‌های دیگر هنوز نتوانسته است، قدرت خود را نمایان کند. دولت قبلی با رها کردن دیپلماسی اقتصادی همه تمرکز خود را بر دیپلماسی برجامی گذاشته بود و همه منطقه و کل آسیا را رها کرده بود و سراغ اروپایی‌ها و امریکایی‌ها رفته بود. به این ترتیب انواع وجوه دیپلماسی کشور در منطقه ازجمله در زمینه دیپلماسی مذاکرات، دیپلماسی اقتصادی، دیپلماسی فرهنگی و عمومی و حتی دیپلماسی قضایی و حقوقی در واقعیت مغفول مانده بود. یعنی دولت پیشین نتوانست پا به پای تحولات میدانی و استراتژیک پیش برود؛ قطر مصداق بارزی از این سیاست انفعالی دولت پیشین در منطقه به‌شمار می‌آید. زمانی که قطر نیاز شدید اقتصادی پیدا کرد که بتواند از محاصره کشورهایی مانند عربستان و امارات و بحرین خارج شود، ایران نتوانست از دیپلماسی اقتصادی استفاده کند و خود را به عنوان منجی اقتصاد قطر مطرح کند در حالی که ترکیه این کار را کرد. این یک نمونه بود اما در مجموع سهم ایران در اقتصاد کشورهای منطقه غرب آسیا بسیار کمتر از سایر کشورهای فعال است که این نشان می‌دهد فاصله دیپلماسی اقتصادی ایران با دیپلماسی استراتژیک آن بسیار عمیق است.

با در نظر گرفتن آنچه اشاره کردید، سیاست منطقه‌ای دولت سیزدهم تا چه اندازه امکان احیای وجوه مختلف دیپلماسی در عرصه‌های مورد نیاز را فراهم کرده است؟
تمرکز دولت جدید بر توسعه همه‌جانبه رابطه با دولت‌های منطقه تحولات متعددی را ایجاد کرده است اما تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد. اگر منطقه غرب ایران را شامل عراق، سوریه، لبنان و یمن در نظر بگیریم و بخش شمال را شامل آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان، بخش شرق را شامل پاکستان، افغانستان، هند بجز چین و روسیه و همچنین قسمت جنوب ایران را کشورهای حوزه خلیج فارس در نظر بگیریم، باید گفت دولت سیزدهم در ارتباط با همه این کشورها تحول ایجاد کرده است. این تحول فقط شامل تقویت نقش ایران در سازمان‌های منطقه‌ای همچون «شانگهای» نیست بلکه اتفاقاً دولت توانسته این تحول را بویژه در روابط دوجانبه صورت دهد. برخلاف مقامات قبلی  که بویژه در رابطه با مناسبات منطقه‌ای به سختی کنشگر بودند، رئیس دولت سیزدهم رکورد سفر به کشورهای منطقه را شکست. اما این در حالی است که علاوه بر آقای رئیسی باید سایر مقام‌ها و وزرا نیز مرتب به سفرهای منطقه‌ای بروند و با شناسایی مشکلات، زمینه را برای توسعه روابط فراهم کنند.

با وجود امکان‌های گسترده‌ای که برای همگرایی ایران و کشورهای منطقه در عرصه‌های متعدد وجود دارد، چالش‌های غیر قابل انکاری هم در بطن این روابط وجود دارد که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. عبور از این چالش‌ها تحت چه شرایطی ممکن می‌شود؟
بخشی از چالش‌های موجود، برون‌منطقه‌ای است که در نتیجه مداخله کشورهای غربی در امور داخلی کشورها و تلاش برای تعمیق بحران‌های قابل تسری صورت می‌گیرد. چنین چالش‌هایی خود یکی از موانع تقویت روابط میان کشورهاست؛ به‌عنوان مثال اگر عراق شرایط ثابتی داشت ایران براحتی می‌توانست از مسیر عراق، سوریه و لبنان تبادلات مهمی در کشور‌های منطقه انجام دهد. 
الان مرز عراق و سوریه که شهید سردار سلیمانی توانست آن را از لحاظ نظامی باز کند، از منظر اقتصادی باز نشده است. اگر بتوان این مرز مهم را باز کرد، تهران، بغداد و دمشق به هم وصل می‌شوند. اما الان مجبوریم که از راه خلیج فارس به دریای عمان و سپس سرخ و بعد هم مدیترانه برویم تا کالا به سوریه ببریم؛ هم هزینه بر است و هم وقت زیادی صرف خواهد کرد. اما چالش‌هایی هم وجود دارد که بخشی از آن به نوع نگاه کشور مربوط می‌شود. 
ایران هنوز نتوانسته راه‌آهن آستارا- رشت را راه‌اندازی کند؛ یعنی دولت قبل در طول 8 سال نتوانست این مسیر را که هزینه چندانی نیاز نداشت، احداث کند. در این صورت کل مسیر چابهار به راه‌آهن شمال منطقه وصل می‌شد و از آنجا به اروپا می‌رفت.

این پروژه در دولت آقای رئیسی در حال پیگیری است؟
بله دارد پیگیری می‌شود. پروژه راه‌آهن خرمشهر به بصره هم همین وضعیت را دارد. دولت قبلی در طول هشت سال نتوانست این چند کیلومتر خط راه‌آهن را احداث کند. 
اگر این چند کیلومتر احداث می‌شد، عراق به کل شبکه راه آهن وصل می‌شد. اینها چالش‌هایی است که اجازه نداده است ایران تبدیل به هاب منطقه‌ای شود. مجموع این چالش‌ها به دولت جدید ارث رسیده است که باید هم زمان به همه اینها بپردازد. رایزنی‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی که از بالا‌ترین سطح تا سایر سطوح در دولت سیزدهم به جریان افتاده، نشان داده که این دولت به اهمیت تحول بنیادین در مناسبات منطقه‌ای خود در همه ابعاد وقوف یافته و همه ظرفیت‌های خویش را برای این امر به کار گرفته است.

انتهای پیام/ 

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: دیپلماسی اقتصادی سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه دولت سیزدهم بین الملل منطقه غرب غرب آسیا منطقه ای چالش ها راه آهن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۳۳۹۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

توصیه عباس آخوندی برای روزهای بعد از حمله سپاه به اسرائیل /تا آخرین لحظه طرفدار دیپلماسی هستیم /هیچ کس در منازعه دست خود را رو نمی کند

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عباس آخوندی، وزیر راه در دولت‌های یازدهم و دوازدهم در یادداشتی در کانال تلگرامی اش درباره حمله سپاه به اسرائیل نوشت؛

این چند جمله را برای ثبت در تاریخ می نویسم. و با امید آن‌که با عقل سردِ سرد، دور از هیجان و با تدبیر مقامات تصمیم‌گیر امکان گریز از درگیری در جنگ فراهم شود.

در این موقعیت از تاریخ ایران باید به شدت نگران نفوذ سرویس‌ها و آشفته‌سازی فضا بود. فکر نکنیم، فضای هیجانی موجود، لزوما متضمن منافع ملی است. عقل سرد و تدبیر بر هیجان ارجحیت دارد.

عنوان حمله ایران به تاسیاست نظامی اسرائیل، تنبیه، دفاع از حیثیت ملی ایران، بازدارندگی و تمام بود. استحاله از این وضعیت به یک وضعیت جنگی و حماسی سم مهلک سیاست ایران در این مقطع است.

خط تبلیغی ایران باید این باشد که ما آنجا که لازم بود توانمان را نشان دهیم، دادیم. حالا همانند یک پیروز باید از صحنه بیرون بیاییم. نه آن‌که در صحنه بمانیم و ندای هل من مبارز سر دهیم. ما باید در اوج، از صحنه خارج شویم. ماندن ما در میدان ما را از اوج به زیر خواهد کشید.

سیاست تبلیغی ایران باید این باشد که ما تا آخرین لحظه طرفدار دیپلماسی هستیم و به آن وفادار خواهم ماند. البته که هوشیاری خود را برای دفاع از سرزمین ایران حفظ خواهیم کرد و برای آن جان‌فشانی خواهیم نمود. اینکه وزارتخارجه ما بگوید زمان پاسخ‌گویی ما به لحظه کاهش یافته است، این عین بی‌سیاستی است.

هیچ کس در منازعه دست خود را رو نمی کند و برای خود پیشاپیش مشکل ایجاد نمی‌کند. او باید بگوید ما امیدواریم که تمام کشورهای جهان راه دیپلماسی را در پیش بگیرند. ایران باید تاکید کند که آماده مذاکره در تمام سطوح و با تمام کشورهای جهان و سازمان ملل برای استقرار امنیت در جهان و منطقه است.

من از مقاله‌ای که امروز بایدن تحت "عنوان لحظه حقیقت اوکراین و اسرائیل" انتشار داد، اتخاذ یک سیاست سه مرحله‌ای را استنباط می‌کنم. مرحله اول مخالفت با تشدید جنگ، مرحله دوم اجازه درگیری و به قول خودشان دفاع از خود به اسرائیل و مرحله سوم ایجاد اجماع جهانی و منطقه‌ای برای یک نوع تحریم همه‌جانبه علیه توانمندی دفاعی ایران است.

البته این روش سیاسی بایدن در درگیری‌های قبلی هم بوده‌است. در این مورد نیز به همین نوع عمل می‌کند و اینک در مرحه دوم به مفهوم رفع منع است. در مرحله بعدی وارد فرایند اجماع‌سازی علیه ایران خواهد شد. قطعا در این مرحله همه‌ی کشورهای منطقه به او خواهند پیوست.

این را از موضع‌گیری وزرای خارجه انگلستان و آلمان در روز جاری نیز می‌توان فهمید. روسیه و چین نیز در یک فرایند زمان‌بر؛ تاکید می‌کنم زمان‌بر و نه فوری و در موقعیت‌هایی که ساخته خواهد شد با آن موافقت خواهند کرد و یا دستِ‌کم مخالفت نخواهند نمود. بنابراین، از قضا سیاست ما در برابر تجاوز مجدد اسرائیل باید خویشتنداری و احاله آن به موقعیت‌های دیگر و پاسخ‌های غیرمستقیم باشد. ما باید فضا را سرد کنیم. گرم نکنیم. گرم کردن فضا عین خواسته اسرائیل است.

2727

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1896600

دیگر خبرها

  • آمارهای ابراهیم رئیسی درباره تولید، مسکن، رشد اقتصادی و ...
  • رشد اقتصادی در دولت سیزدهم به بیش از ۶ درصد رسید
  • دشمنان نظام رشد اقتصادی ایران را هدف قرار داده‌اند
  • دشمنان نظام رشد اقتصادی ایران را هدف قرار داده است
  • خدشه‌دار کردن رشد اقتصادی ایران، هدف دشمنان نظام است
  • توصیه عباس آخوندی برای روزهای بعد از حمله سپاه به اسرائیل /تا آخرین لحظه طرفدار دیپلماسی هستیم /هیچ کس در منازعه دست خود را رو نمی کند
  • زمان دیپلماسی است، نه جنگ/ فضا را سرد کنید؛ گرم نکنید
  • روابط دوستانه ایران و روسیه زمینه ساز تقویت مناسبات است
  • روابط دوستانه ۲ کشور زمینه ساز تقویت مناسبات است
  • رشد دیپلماسی منطقه‌ای سیاست دولت است